جدول جو
جدول جو

معنی علی متیوی - جستجوی لغت در جدول جو

علی متیوی
(عَ یِ ؟)
ابن عبدالله متیوی. مکنی به ابوالحسن. وی فقیه و نحوی و عروضی و ادیب بود و بسال 1247 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح بر قصیدۀ ابراهیم ریاحی تونسی، در مدح مولای ابراهیم علوی. (از معجم المؤلفین از فهرس الفهارس کتانی ج 3 ص 132)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ مَ)
ابن عبدالله بن ابراهیم بن محمد انصاری مالکی. مشهور به متیطی و مکنی به ابوالحسن. فقیه بود و مدتی عهده دار امر قضاء شریش بود و در سال 570 هجری قمری در همانجا درگذشت. او راست: النهایه و التمام فی معرفه الوثائق والاحکام. نسبت متیطی را به ’متیطه’ از قرای احواز در جزیره الخضراء یاد کرده اند. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 693 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 700)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تَ)
ابن محمد بن علی بن حسین بن عبدالصمدتمیمی نیشابوری سبزواری، و مکنّی به ابوالحسن. و درسال 533 هجری قمری در قید حیات بوده است. او راست، منیهالداعی و غنیهالواعی. (از معجم المؤلفین ص 217)
ابن محمدحسین بن زین العابدین، مشهور به زین التمیمی کاظمی. وی ادیب و شاعر بود و بسال 1215 هجری قمری درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 192)
ابن نصر تمیمی. وی شاعر بود. و او را دیوان شعری است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 748 بنقل از المعالم ابن شهرآشوب ص 140)
ابن زیاد تمیمی، مکنّی به ابوالحسن. یکی از نقلۀ کتب فارسی به عربی بود. رجوع به ابوالحسن (علی بن زیاد...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تَ یَ)
ابن محمد بن عمر تحیوی، ملقّب به موفق الدین و مشهور به صاحب. وی وزیر و از اهالی یمن بود. در سال 696 هجری قمری المؤید رسولی او را به وزارت برگزید و تا سال 712 هجری قمری که درگذشت در این مقام باقی بود. (ازالاعلام زرکلی بنقل از العقود اللؤلؤیه ج 1 ص 303)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ طَ)
ابن محمد بن ابی بکر مطیری. فقیه و از علمای بنی مطیر بود. وی در سال 1084 ه. ق. در زیدیه از شهرهای یمن درگذشت. او راست: مختصر التلخیص. (از الاعلام زرکلی از خلاصهالاثر ج 3 ص 193)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَزْ یَ)
ابن مزید اسدی. ملقب به سندالدوله یا سیف الدوله و مکنی به ابوالحسن. وی نخستین از فرمانروایان بنی مزید اسدی است که در سال 403 هجری قمری از جانب فخرالدولۀ دیلمی به حکومت حله گماشته شد و در ذیقعده سال 408 هجری قمری درگذشت. مردی دلیر بود و جنگهایی که با بنی دبیس کرده است مشهور میباشد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 108 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 541 و الاعلام زرکلی از کامل ابن اثیر ج 9 ص 105 و ابن خلدون ج 4 ص 276). و رجوع به معجم الانساب زامباور ص 207 شود
ابن سعید بن احمد بن یحیی مزیدی حلی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به ملک الادباء و استاد شهید. شاگرد علامه. رجوع به ابوالحسن (علی بن سعید...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ)
ابن عثمان بن یعقوب بن عبدالحق مرینی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به المنصور باللّه و مشهور به سلطان أکحل (به سبب سیه چرده بودن). دهمین سلطان از بنی مرین در مراکش بود و در سال 732 هجری قمری به سلطنت رسید. رجوع به ابوالحسن مرینی و مآخذ ذیل شود: الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 126. جذوهالاقتباس ص 291. الاستقصاء ج 2 ص 57. الحلل الموشیه ص 134. اللمحه البدریه ص 92. دائره المعارف الاسلامیه ذیل ’بنومرین’. معجم الانساب زامباور (بنومرین بفاس). ترجمه مقدمۀ ابن خلدون ج 1 صص 44-48
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ابن احمد بن محمد بن علی متویه. مشهور به واحدی نیشابوری و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن احمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ قُ تَ)
ابن محمد بن قتیبۀ نیشابوری قتیبی. مکنی به ابوالحسن. وی از تلامذۀ ابومحمد فضل بن شاذان (متوفی در 260 هجری قمری) بوده است و بسیاری از شرح حال رجال را بنقل از قول این علی بن محمد در کتابهای مختلف ذکر کرده اند. اما او را تألیف مستقلی نبود. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ)
ابن احمد بن عثمان بن محمد بن اسحاق سلمی مناوی الاصل قاهری شافعی. فقیه و عالم در برخی از علوم بود و در 13 ربیع الاول سال 813 هجری قمری در قاهره متولد شد و در 877 درگذشت. او راست: 1- تعلیق بر الحاوی و بر ابی شجاع. 2- کعاز المحتاج لتوضیح المنهاج. (از معجم المؤلفین)
ابن محمد مناوی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالهمم. وی نزد ابن امشاطی تحصیل کرد و پس از سال 900 هجری قمری درگذشت. او راست: وقایهالعین بشرح تجرید کشف الرین فی احوال العین ابن اکفانی. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بَ یَ)
ابن قاسم بن علی بطیوی، مکنّی به ابوالحسن. متوفی در سال 1039 هجری قمری او را فهرستی است. (از معجم المؤلفین بنقل از دلیل مؤرخ المغرب ابن سوده ص 350)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِتَ)
ابن عبدالله بن سنان طوسی تیمی، مکنّی به ابوالحسن. از بزرگان علمای کوفه. رجوع به طوسی (ابوالحسن علی...) و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 229 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تَ قَ)
ابن حسین بن ابراهیم بن حسن اخوی تقوی. شاعربود و نسب خود را به موسی مبرقعبن امام الجواد محمدتقی (ع) می رساند. وی در سال 1335 هجری قمری درگذشت. اورا دیوانی است که میرزا محمدعلی عبرت آن را جمعآوری کرده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 741)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِمُتْ تَ)
ابن حسام الدین بن عبدالملک جونفوری هندی. مشهور به متقی و ملقب به علاءالدین. نام او در الاعلام زرکلی به صورت ’علی بن عبدالملک بن حسام الدین...’ آمده است. وی در فقه و حدیث و وعظ دست داشت. اصل او از جونفور هند بود و در سال 885 هجری قمری در رهانفور، از شهرهای دکن هند متولد شد و پس از چندی در مدینه سکونت گزید و دیر زمانی نیز در مکه اقامت کرد و درسال 975 در این شهر درگذشت. او راست: 1- ارشادالعرفان و عبارهالایمان. 2- البرهان الجلی فی معرفه الولی. 3- الرق المرقوم فی غایات العلوم. 4- کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال. 5- المواهب العلیه فی الجمع بین الحکم القرآنیه و الحدیثیه. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ می)
ابن عمر بن احمد بن عمر بن ناجی میهی شافعی بصیر. متوفی در دوازدهم ربیع الاول سال 1024 هجری قمری در طندتاء. او راست:1- الرفائق المنظمه علی الدقائق المحکمه. 2- هدایهالصبیان لفهم بعض مشاکل القرآن. و میهی منسوب است به ’میه’ و آن از قرای مصر است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مَ)
ابن عبدالعالی بن عبدالباقی بن ابراهیم بن علی بن عبدالعالی عاملی میسی. ادیب و شاعر و نحوی بود. او راست: شرح اجرومیه، که در سال 1020 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. میسی منسوب است به ’میس’ که از بلاد جبل عامل است. (از اعیان الشیعه ج 41 ص 294)
ابن عبدالعالی میسی. ملقب به زین الدین و مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن مفلح. وی از فقیهان قرن 10 هجری قمری بود و در سال 938 هجری قمری درگذشت. از جمله شاگردان او شهید ثانی بوده است. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی)
لغت نامه دهخدا